سجاد ( شنبه 87/3/4 :: ساعت 2:21 عصر)
تست سرقت سمند و پراید توسط سارقان حرفه ای
بچههای ایرانخودرو که به تازگی خودروهای تولیدیشان را به قفلهای ضدسرقت مزین کرده بودند، بر آن شدند تا برای عرض اندام هم که شده کارکشتهترین سارقان خودرو را (با هماهنگی پلیس آگاهی) فرا بخوانند و تولیدات ملی را که ما هم به آنها افتخار میکنیم در معرض آزمایش قرار دهند.
اولین خودروی مورد آزمایش «سمند» بود، چرا که ایرانخودروییها بر این باور بودند که کمالات این ماشین با نصب قفل ضد سرقت تکمیل شده و حتما سربلند از آزمایش بیرون میآید.
اما آن طرف ماجرا همکاران اداره آگاهی و سارقان حرفهای بودند که با پلیس همکاری میکردند. لحظات همراه بیم و امید سپری شد و دست سارق موردنظر به قفل سمند متبرک شد. ایرانخودروییها مطمئن از ابتکارشان یک سو نظارهگر بودند و در دل به سارقی که ژست حرفهای گرفته بود پوزخند میزدند، اما دزد ماشین بیتوجه به این واکنش، قفل را برانداز میکرد.
یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، به هشت ثانیه نرسید که قفل باز شد، بله باز کردن قفل سمند توسط آقا دزده فقط ? ثانیه طول کشید .
جالب اینکه در عرض یک دقیقه و ?? ثانیه سارق اتومبیل را به حرکت انداخت. این بار او پوزخند زد و ایرانخودروییها که مطمئن بودند اشتباهی رخ داده به دلیلتراشی روی آوردند. اما سارقان که برای قفل های ضدسرقت خودروی شیک و پیک ایرانخودرو (پژو ???) انرژی را در سرانگشتانشان ذخیره کرده بودند، با پاسخ ایرانخودروهاییها خشکشان زد: «نه نمیشود ??? آبروی ماست.»
از سارقان اصرار و از ایرانخودروییها انکار، از آنها الحاح و از اینها بهانه. خلاصه بعد از کلی چانه زدن سارقان متقاعد که نه، قبول کردند دست از خودروی نور چشمی ایران خودرو بکشند و با آبروی کسی بازی نکنند ولی نوبتی هم باشد نوبت پراید است، خودرویی که به گفته سردار رویانیان رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور ناامنترین خودروی تولید ایران است.
ایران خودروییها که خودروهای تولیدیشان را بالاتر از این میدانند که با تولیدات کارخانهای چون سایپا مقایسه شوند، باد به غبغب انداخته و از سارق خواستند در مورد نحوه سرقت پراید جملهای بگوید.
البته سارق مورد نظر چون میدانست پاسخی که میدهد به احتمال زیاد به مذاق سایپایی ها خوش نمیآید، سکوت کرد ولی از ایران خودرویی ها اصرار و از سارق الحاح، از آنها پافشاری و از او بهانه. ولی سارق بالاخره به حرف آمد و با قطع دیالوگ و در حالی که بسیار با اطمینان صحبت میکرد، گفت: «فقط کافی است من از کنار پراید رد بشوم و یک سوت بزنم، آن وقت مثل سگ دنبالم راه میافتد.»